خاله شادونه
من 5شنبه، 19 بهمن، بعد از كلي منتظر بودن، با آريانا و ماهبد از دوستاي خوبم كه فاميل هم هستيم، رفتيم برنامه خاله شادونه، البته برنامه عمو پوررنگ رو خيلي بيشتر دوست داشتم ولي اينجا بالاخره جور شد و رفتيم. كلي سوال كه برام هميشه پيش ميومد اونجا برطرف شد، فهميدم كه دونهها خودشون حرف نميزنن و به جاشون سه نفر ديگه پشت ميكروفون حرف ميزنن، فهمديم كه موجي كه توي آب وسط سالن ايجاد ميشود توسط دوتا خانومه كه با جارو موج ايجاد مي كنن( خيلي خندهدار بود،؛ مادرم هميشه ميگفت با دستگاه موج ايجاد ميكنن)، فهميدم وقتي ما تو خونه كارتون نگاه ميكنيم بچههاي بيچاره اونجا كه منم يكي از اونا بودم اونروز اصلا كارتو...
نویسنده :
نگار و مامان نگار
9:56