هواي خوب
ديروز دهم بهمن بود و ما تعطيل بوديم چون تولد حضرت محمد(ص) بود، شب قبل بارون اومده بود و هوا خيلي خوب بود و من كه چند وقت بود به خاطر هواي بد نميتونستم دوچرخه سواري كنم با مادرم به پارك رفتيم و دو ساعت تموم دوچرخه سواري كردم و بعد از آن هم به خواسته چندماهم كه خوردن يه هاتداگ گنده بود رسيدم، مادرم تو مصرف سوسيس و كالباس خيلي وسواس داره و كلي منو منع ميكنه از خوردن اينچيزها ولي ديروز بالاخره برام ساندويج خريد كه خيلي به من چسبيد. خيلي خوشحال بودم هم به خاطر هواي خيلي خوب و تميز، هم دوچرخه سواري و هم ساندويج.
5شنيه هم تولد عرفان دعوتم، پسر دخترخاله مادرم كه تازه يك ساله شده، براش يه ماشين خوشگل خريدم و وقتي رفتم براتون ميگم كه خوش گذشت يا نه.
تبصره: مادرم هميشه ميگه هر جا ميري بايد خودت سعي كني بهت خوش بگذره ،من كه نميفهمم چي ميگه ولي حتما حتما درسته